جدول جو
جدول جو

معنی گوشت تلخ - جستجوی لغت در جدول جو

گوشت تلخ
بد خلق بدادا: تمام هستی و شئون زندگانی وی با از دست دادن یک شوهر گوشت تلخ پر مدعا از بین رفته است
فرهنگ لغت هوشیار
گوشت تلخ
((تَ))
بداخلاق، بدمعاشرت
تصویری از گوشت تلخ
تصویر گوشت تلخ
فرهنگ فارسی معین
گوشت تلخ
بدخو، بدخلق
تصویری از گوشت تلخ
تصویر گوشت تلخ
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گوشت تلخی
تصویر گوشت تلخی
بد خلقی بد ادایی
فرهنگ لغت هوشیار
پر گوشت فربه گوشت ناک: لیکن هر تنی این علاج بر نتابد جز مردم جوان گوشت آلود را که بتازی لحیم گویند نه شحیم
فرهنگ لغت هوشیار
بد خلقی کردن بد رفتاری کردن: این مرد... با کارگران بیش از اندازه گوشت تلخی میکرد. از آن کسانی بود که از لحاظ اخلاق ظاهری و سلوک حتی با خود نمی ساخت
فرهنگ لغت هوشیار